مسأله750. موقعي انسان ميتواند مشغول نماز شود كه يقين كند، يا اطمينان حاصل نمايد وقت داخل شده است، يا اذانگوي وقتشناس مورد وثوق اذان بگويد، يا دو مرد عادل به داخلشدن وقت خبر دهند.
مسأله751. اگر به واسطه ابر يا غبار نتواند در اول وقت نماز، به داخلشدن وقت يقين كند، چنانچه گمان داشته باشد كه وقت داخل شده، ميتواند مشغول نماز شود، لكن احتياط مستحب آن است كه نماز را تأخير بيندازد تا يقين كند وقت داخل شده است، ولي در مواقع غير عادي، مثل نابينايي و زندانيبودن احتياط لازم اكتفا نكردن به ظن است.
مسأله752. اگر دو مرد عادل به داخلشدن وقت خبر دهند، يا انسان يقين كند كه وقت نماز شده و مشغول نماز شود، و در بين نماز بفهمد كه هنوز وقت داخل نشده، نماز او باطل است؛ و همچنين است اگر بعد از نماز بفهمد كه تمام نماز را پيش از وقت خوانده، ولي اگر در بين نماز بفهمد وقت داخل شده، يا بعد از نماز بفهمد كه در بين نماز، وقت داخل شده، نماز او صحيح است.
مسأله753. اگر انسان ملتفت نباشد كه بايد با يقين به داخلشدن وقت مشغول نماز شود، چنانچه بعد از نماز بفهمد كه تمام نماز را در وقت خوانده، نماز او صحيح است، و اگر بفهمد تمام نماز را پيش از وقت خوانده يا نفهمد كه در وقت خوانده يا پيش از وقت، نمازش باطل است، بلكه اگر بعد از نماز بفهمد كه در بين نماز وقت داخل شده است، احتياط واجب آن است كه دوباره آن نماز را بخواند.
مسأله754. اگر يقين كند وقت داخل شده و مشغول نماز شود، و در بين نماز شك كند كه وقت داخل شده يا نه، نماز او باطل است، ولي اگر در بين نماز يقين داشته باشد كه وقت شده، و شك كند كه آنچه از نماز خوانده در وقت بوده يا نه، نمازش صحيح است.
مسأله755. اگر وقت نماز به قدري تنگ است، كه به واسطه به جاآوردن بعضي از كارهاي مستحب نماز مقداري از آن بعد از وقت خوانده ميشود، بايد آن مستحب را به جا نياورد، مثلاً اگر به واسطه خواندن قنوت مقداري از نماز بعد از وقت خوانده ميشود، بايد قنوت نخواند.
مسأله756. كسي كه به اندازه خواندن يك ركعت نماز وقت دارد، بايد نماز را به نيت ادا بخواند، ولي نبايد عمداً نماز را تا اين وقت تأخير بيندازد.
مسأله757. كسي كه مسافر نيست، اگر تا مغرب به اندازه خواندن پنج ركعت نماز وقت دارد، بايد نماز ظهر و عصر هر دو را بخواند و اگر كمتر وقت دارد، بايد فقط نماز عصر را بخواند و بعداً نماز ظهر را قضا كند؛ و همچنين اگر تا نصف شب به اندازه خواندن پنج ركعت نماز وقت دارد، بايد نماز مغرب و عشا را بخواند، و اگر كمتر وقت دارد، بايد فقط عشا را بخواند و بعداً مغرب را به قصد ما في الذمه به جا آورد، و تا مقدار يك ركعت به فجر مانده، قصد ادا و قضا نكند.
مسأله758. كسي كه مسافر است، اگر تا مغرب به اندازه خواندن سه ركعت نماز وقت دارد، بايد نماز ظهر و عصر را بخواند، و اگر كمتر وقت دارد، بايد فقط نماز عصر را بخواند و بعداً نماز ظهر را قضا كند، و اگر تا نصف شب به اندازه خواندن چهار ركعت نماز وقت دارد، بايد نماز مغرب و عشا را بخواند، و اگر كمتر وقت دارد، بايد فقط عشا را بخواند، و بعداً مغرب را به قصد ما في الذمه به جا آورد، و چنانچه بعد از خواندن عشا، معلوم شود كه به مقدار يك ركعت يا بيشتر وقت به نصف شب مانده است، بايد فوراً نماز مغرب را به نيت ادا به جا آورد.
مسأله759. مستحب است انسان نماز را در اول وقت آن بخواند، و راجع به آن خيلي سفارش شده است، و هر چه به اول وقت نزديكتر باشد بهتر است، مگر آن كه تأخير آن از جهتي بهتر باشد، مثلاً صبر كند كه نماز را به جماعت بخواند.
مسأله760. هر گاه انسان عذري دارد كه اگر بخواهد در اول وقت نماز بخواند، ناچار است مثلاً بدون ساتر يا با لباس نجس نماز بخواند، چنانچه بداند عذر او تا آخر وقت باقي است، ميتواند در اول وقت نماز بخواند، ولي اگر احتمال دهد كه عذر او از بين ميرود، بايد صبر كند تا عذرش برطرف شود، و چنانچه عذر او برطرف نشد، در آخر وقت مطابق وظيفهاش نماز بخواند، و اما اگر ناچار است با تيمم نماز بخواند حكم آن در مسأله 723 گذشت، و لازم نيست به قدري صبر كند كه فقط بتواند كارهاي واجب نماز را انجام دهد، بلكه اگر براي مستحبات نماز، مانند اذان و اقامه و قنوت هم وقت دارد، ميتواند تيمم كند، و نماز را با آن مستحبات به جا آورد.
مسأله761. كسي كه مسائل نماز و شكيات و سهويات را نميداند و احتمال ميدهد كه يكي از اينها در نماز پيش آيد، بايد براي ياد گرفتن اينها نماز را از اول وقت تأخير بيندازد، ولي اگر اطمينان دارد كه نماز را به طور صحيح تمام ميكند، ميتواند در اول وقت مشغول نماز شود. پس اگر در نماز، مسألهاي كه حكم آن را نميداند پيش نيايد، نماز او صحيح است، و اگر مسألهاي كه حكم آن را نميداند پيش آيد، جايز است به يكي از دو طرفي كه احتمال ميدهد عمل نمايد و نماز را تمام كند، ولي بعد از نماز بايد مسأله را بپرسد كه اگر نمازش باطل بوده، دوباره بخواند.
مسأله762. اگر وقت نماز وسعت دارد و طلبكار هم طلب خود را مطالبه ميكند، در صورتي كه ممكن است بايد اول قرض خود را بدهد، بعد نماز بخواند، و همچنين است اگر كار واجب ديگري كه بايد فوراً آن را به جا آورد پيش آيد، مثلاً ببيند مسجد نجس است، بايد اول مسجد را تطهير كند، بعد نماز بخواند، و چنانچه اول نماز بخواند، معصيت كرده، ولي نماز او صحيح است.