اعتراف فریقین به فضایل حضرت علی(علیهالسلام)
س. شیعه هر دلیلى براى مؤمنبودن على ارائه دهد، همان دلیل بر مؤمنبودن ابوبکر، عمر و عثمان نیز دلالت مىکند. اگر دلیل بیاورند که اسلام، هجرت و جهاد على به تواتر ثابت است، همانطور اسلام، هجرت و جهاد ابوبکر، عمر و عثمان بلكه خلفای بنیامیه و بنیعباس نیز به تواتر نقل شده است.
اگر شیعه بخواهند ایمان و عدالت على را با نصّ قرآن ثابت کنند به آنها گفته مىشود، قرآن عام است و همانطور که شامل على مىشود شامل دیگران نیز مىشود.
اگر بگویند با روایات، ایمان و عدالت على ثابت است، گفته مىشود که اخبار و روایات بیشترى در مورد ایمان و عدالت ابوبکر، عمر و اصحاب آمده است و اگر ادّعاى تواتر کنند، تواتر در مورد آنها صحیحتر است و اگر به آنچه اصحاب نقل کردهاند استناد مىکنند، اصحاب براى ابوبکر و عمر فضایل بیشترى روایت کردهاند.
ج. در این پرسش، شخص سؤالکننده خود را در جایگاه یک خارجی، ناصبی، ابنملجم و عمران بن حطان قرار داده و هرچه توانسته نسبت به حضرت امیرالمؤمنین(علیهالسلام) - آن نفس پیغمبر(ص) [1] - جسارت، بیادبی و ناسزاگویی کرده است و علی(علیهالسلام) را تا آنجا مورد اهانت قرار داده که با خلفای بنیامیه و بنیعباس - که در بین آنها کسانی بودند که از هیچ فسق، فجور و گناهی ابا نداشتند و حکومتشان سراسر ظلم و جنایت بود - طرف قیاس قرار داده است!
میگوید: اگر شیعه بخواهند ایمان و عدالت علی(علیهالسلام) را با نصّ قرآن ثابت کنند قرآن عام است و شامل دیگران نیز میشود؛ جواب این است که ایمان علی و عدالت علی(علیهالسلام) أظهر من الشمس است و کسی در آن شک ندارد. حتی خود شما هم در آن شک ندارید که شیعه بخواهد آن را اثبات کند.
فریقین، ایمان علی(علیهالسلام) را ثابت میدانند. شما كه از خوارج میگویید، بگویید آیا شما وکیل نواصب هستید و از سوی آنها حرف میزنید؟
انکار و یا تردید در ایمان و عدالت علی(علیهالسلام) ، مثل تردید و انکار اصل وجود آن حضرت و حضرت رسول اکرم(ص) است.
آیاتی که در قرآن کریم در مورد علی(علیهالسلام) است، مربوط به جنبهها و مرتبههای بالاتر و والاتر آن حضرت میباشد.
راجع به نقل فضایل برای ابوبکر و عمر روایتی که از آن، برتری آنها بر صحابه عادی استفاده شود وجود ندارد.
شیعه در فضایل اهلبیت و علی(علیهمالسلام) به اخبار متواتر ازطریق اهلسنّت از صحاح و از مسانید آنها استدلال مینماید.
شما برای آن دو نفر اگر هم خبر ضعیفی نقل کنید از کتابهای خود شماست که مورد قبول شیعه نیست.
در تمام کتابهای تاریخ و حدیث و تفسیر شیعه، یک کلمه مدح و فضیلت از این چند نفر نیست. در عوض هرچه بخواهید نقاط ضعف و منفی از آنها هم در کتابهای معتبر شیعه و هم کتابهای سنّی فراوان است.[2]