سه شنبه: 29/اسف/1402 (الثلاثاء: 9/رمضان/1445)

 روایاتی درباره زندگانی حضرت مهدی(علیهالسلام)  

 س. تناقضاتى درباره حیات مهدى شیعیان:

- مادر مهدى کیست؛ کنیزى به نام نرگس، صقیل، ملیکه، خمط، حکیمه و یا سوسن و ...؟

- مهدى چه زمانى به دنیا آمده است؛ در سال 252، در سال 255، در سال 256 یا در سال 257 هجرى ‌قمرى؟

- چگونه پرورش یافت و بزرگ شد؟ از ابوالحسن روایت کرده‌اند که گفت: «ما در یک روز چنان رشد مى‌کنیم که دیگر مردم در یک هفته به آن اندازه رشد مى‌نمایند».

- مهدى کجا اقامت مى‌کند؛ کوه رضوى، ذى‌طوى یا سامرا؟ و ده‌ها سؤال دیگر...

ج. مکرراً می‌گوییم اگر هر ایراد واهی به شیعه طرح کنید، اصل ادّعای غیرمشروع شما را درباره حکومت تأیید نمی‌کند.

مسئله اصلی بین شیعه و سنّی این است که شما می‌گویید پیغمبر‌(ص)  بدون تعیین جانشین و سرپرست، امور امّت بعد از خود را مهمل گذاشت.

آیا این موضع با آیه اکمال دین[1] به‌صراحت در کمال مباینت نیست؟

آیا پیغمبری که عقل کلّ است و همه جوانب امور را زیر نظر داشته و هدایت کرده

 

است، این موضوع مهمّ - که به گفته شما به عقل ابوبکر و عمر رسید- به عقل عالم‌بین آن حضرت نیامد؟ اینجا اگر حرفی دارید بزنید؛ چه شیعه بگوید یا نگوید.

امّا مادر حضرت مهدی‌(علیه‌السلام)  یک اسم یا چند اسم داشته باشد، نه حقّی را ثابت و نه باطلی را نفی می‌کند. روز یا سال ولادت هم اگر به اختلاف گفته شده باشد، آن‌هم اصل ولادت را زیر سؤال نمی‌برد.

آن حضرت، بر اساس اخبار صریح پدر بزرگوارش متولّد شده است.[2] این اختلافات جزئی در سال ولادت و وفات بسیاری از بزرگان نیز هست و کم پیدا می‌شود کسی که کم‌وبیش در تاریخ حیات او این اختلافات نباشد.

راجع به تاریخ ولادت حضرت رسول اکرم‌(ص)  هم اختلاف هست. راجع به جهات سیره بزرگان از این اختلافات زیاد است، مثل مکان یا زمان فوت یا محل دفن، عدد زوجات و عدد اولاد.

روایت با عالی‌ترین سند، روز ولادت و سال ولادت آن حضرت را (15 شعبان 255) معیّن نموده است.

این امور، ربطی به حقانیّت شیعه یا سنّی ندارد و همچنین خصوصیات جسمانی و رشد جسمی، اشخاص متفاوت است.

درعین‌حال ما به اعجاز و عنایات خاصه خداوند متعال نسبت به پیغمبر اکرم‌(ص)  اعتقاد داریم.

از دوران رضاع و کودکی آن حضرت و برکاتی که در اثر حضور آن حضرت در قبیله مادر رضاعی آن جان جهان ظاهر شد، این خصوصیات نادره قابل‌انکار نیست، بااینکه قرآن کریم در مورد طفل گهواره‌ای مریم‌(علیها‌السلام) می‌فرماید که به زبان فصیح

 

گفت: (إنّی عَبْدُ اللهِ آتَانِیَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِی نَبِیًّا).[3]

این استبعادات از مؤمن به خدا و قرآن، نسبت به شئون پیغمبر اکرم‌(ص)  و اهل‌بیت آن حضرت، که عِدل قرآن مجید هستند، صحیح نیست و با ایمان به عالم غیب منافات دارد.

راجع به سایر سؤالاتی که مطرح شده نیز پاسخ همین است و در کتاب‌های مفصّله به همه جواب كامل داده شده است.

هرچند چنان‌که گفتیم این سؤالات همه به حاشیه‌رفتن است و الّا خلفای شما مثل عثمان، معاویه، مروان و ولید آن‌قدر جنایت کردند که حتی هیچ‌کس از اهل‌سنّت هم آنها را تبرئه نمی‌کند.

شیعه اگر بخواهد از این نقاط ضعف سنّی‌ها بگوید حتّی از علما و محدّثین آنها و جرح‌هایی که خودشان از هم کرده‌اند، مثنوی هفتاد مَن کاغذ شود.

 

 

[1]. مائده، 3.

[2]. صافی گلپایگانی، منتخب‌الأثر، ص320 - 347.

[3]. مریم، 30؛ «من بنده خدایم. او كتاب (آسمانى) به من داده و مرا پیامبر قرار داده است!».

نويسنده: