علم و قدرت عادی، ملاک عمل اهلبیت(علیهمالسلام)
س. اگر على و دو فرزندش داراى این قدرت خارقالعادهاى هستند که کتابهاى شیعه آن را روایت مىکنند، و معتقدند که پس از مردن باز هم فایده میرسانند، پس چرا آنها وقتى که زنده بودند براى خودشان کارى نکردند و به خودشان سودى نرساندند؛ على در خلافت و حکومت با دشوارىهایى مواجه بود و سپس کشته شد و حسن به ناچار با معاویه صلح کرد و از خلافت دست کشید و حسین در سختى قرار گرفت و سپس کشته شد و به هدفش نرسید، پس قدرتهای خارقالعادهای که داشتند کجا بود؟
ج. با این منطق بگویید اگر خدا هست یا اگر خدا قادر است، چرا این بتپرستها و ستمکاران را یکباره هلاک نمیکند؟! پس یا بتپرستی صحیح است و یا اصلاً - العیاذ بالله - خبری از خدا نیست.
مکرّر گفتیم و نوشتیم که انبیا و اولیا، نظام عالم تکوین و تشریع را رعایت میکنند، بلکه خود را به آن ملتزم میدانند.
هرکجا تصرّفی در عالم تکوین نمودهاند یا اظهار قدرت فوقالعاده نمودهاند، معجزه و خارق عادت است که آن هم برحسب نظام است و نظاممند و به حساب و مقدار.
درک این حقایق، محتاج به معرفت وسیع است.
آنها مأمور به ظاهر بودند و در ظاهر تمام قوانین عادی را رعایت میکردند.