س. از چیزهاى عجیب شیعه این است که وقتى در مسئلهاى اختلاف کنند و در آن دو قول باشد؛ یک قول با گوینده مشخص و قولى دیگر بدون گوینده معلوم، همان قولی را میپذیرند که گویندهاش مشخص نیست، زیرا گمان مىبرند که شاید گفته امام معصوم است و حرّ عاملى با تعجّب مىگوید: اینکه مىگویند باید فرد ناشناختهاى در آن باشد عجیبتر است، چه دلیلى بر آن دارند؟ و چگونه مىدانند که گوینده آن امام معصوم بوده است و از کجا این گمان مىرود.
ج. تعجّب است که با اینکه انتقاد مثل شیخ حرّ عاملی را بر این نظر بیان میکند، از شیعه انتقاد میکند و یک نظر شاذّ یا قابل تفسیر صحیح را میزان حمله به شیعه قرار میدهد که بهعنوان فرض و احتمال مطرح شده است و الّا یک مورد بیاورد که فقهای شیعه بر این نظرها، حکم و فتوایی داشته باشند.
فقه شیعه بر اساس مبانی مستحکمی است که بالاتر از آن فرض نمیشود.
کتاب الخلاف[1] شیخ طوسی را که اقوال همه علمای اهل نظر اسلام، صحابه و آرای شیعه در تمام مسائل در آن بیان شده را ببینید.
در تمام این مجموعه بزرگ، اقوال فقهای مذاهب اربعه اهلسنّت و سایرین را یکایک با مستند، اگر مستنداتی داشته باشند آورده است و فقه شیعه را هم در مقابل آنها با آن مستندات محکم بیان کرده است که بر هر اهل تتبّع و منصفی، از همین مقایسه، صحّت، حقانیّت و صیانت فقه شیعه معلوم میشود.